آواز برای برگ ها

عالم پر است از تو
غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن
من آن نظر ندارم



عطار

اولین شعر برای سرزمین جدید

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ق.ظ


حواسم نیست به چیزهایی که اتفاق می افتد

آن پرنده

که لحظه ای پیش

بر نوک پاهایش می رقصید

شعر تازه ی من بود

آن شاخه ای

که زیر بار شکوفه ها آه می کشید

قصه ای بود

که هنوز ننوشته بودم

 

 

می خواستم حرف بزنم

اما باد

صدایم را با خودش برد

می خواستم زبان گلدان ها را یاد بگیرم

زبان خاک را شناختم

 

 

گوزنی هستم

که می خواهد خودش را به نزدیکترین شکارچی برساند

گاهی هم مرگ

حرف های بهتری دارد

 

 

 

 

  • فرناز خان احمدی

نظرات  (۲)

عالیه عزیزم 
بی نظیره
پاسخ:
مرسی سیمای مهربانم
بسیار عالی👌👌👌👌
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی