آواز برای برگ ها

عالم پر است از تو
غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن
من آن نظر ندارم



عطار

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است


 

 

تنم

آغشته به برگ هاست

برگشته ام از جنگل

و تازه فهمیده ام

دوستی ام با شاخه ها به هزارسال پیش برمی گردد

ما

همدیگر را نشناخته خواهیم مرد

در سرزمینی

که غم

خیابان ها را جارو می زند

تنها چهره ی درخت ها برایم آشناست

در خانه ای با اتاق های کوچک درهم

که خاطره ها

چراغ آویزان از سقف را خاموش می کند

به انتظار باد می نشینم

که بی تابانه

برای بوسیدنم پرده ها را کنار می زند

ما همدیگر را

در آغوش نکشیده خواهیم مرد

و بعد در انبوه خاطره هایی که نداشیم

به هم خیره می مانیم

 

بهار 94

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاییز / کوروش یغمایی

 

 

 

 

 

 

  • فرناز خان احمدی


می آیی

از کنار لب هایت

برگ های پاییز را کنار می زنم

من گذر فصل ها را

از خطوط صورت تو می فهمم

 

 

 

 

 

نمی دونی / عبدالعلی وزیری

 

 

 

 

 

 

 

 

  • فرناز خان احمدی